استاد محمدعلی کریمی در مصاحبه مطبوعاتی کنفدراسیون
فوتبال آسیا در مقر ایافثی
فدراسیون فوتبال آسیا هنگام معرفی محمدعلی کریمی وی را
استاد خطاب کرد.
به کاربردن لغت maestro (استاد) برای یک بازیکن نهایت اعتبار
برای اوست.
استاد محمدعلی کریمی در مصاحبه مطبوعاتی کنفدراسیون
فوتبال آسیا در مقر ایافثی
فدراسیون فوتبال آسیا هنگام معرفی محمدعلی کریمی وی را
استاد خطاب کرد.
به کاربردن لغت maestro (استاد) برای یک بازیکن نهایت اعتبار
برای اوست.
مهدی مهدوی کیا در صدر فهرست محبوبترین بازیکنان قرار گرفت.
طبنا: سایت آمار و تاریخ فوتبال اعلام کرد؛ مهدی مهدویکیا کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس در صدر محبوبترین بازیکنان جهان قرار دارد.
به گزارش سرویس ورزشی طبنا به نقل از سایت باشگاه پرسپولیس؛ مهدی مهدوی کیا با 121 هزار و 941 رای در پایان دومین مرحله از رای گیری محبوبترین بازیکنان جهان در صدر فهرست محبوبترین بازیکنان قرار گرفت.
در این فهرست سید مهدی رحمتی با 61 هزار و 596 رای نیز در رده دوم آسیا و جهان قرار گرفته است.
در فهرست مرحله دوم نام محرم نوید کیا هم وجود داشت و به دلیل قرار گرفتن در رده ششم در پایان این مرحله، از حضور در رایگیری مرحله سوم بازماند.
همشو ول کن بازوبندو بچسب!!!!
غریب است دوست داشتن. وعجیب تر از آن است دوست داشته شدن...
وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...
ونفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ؛ به بازیش میگیریم
هر چه او عاشقتر ، ما سرخوشتر،هر چه او دل نازکتر ، ما بی رحم تر ...
تقصیر از ما نیست ؛ تمامی قصه های عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند...
چه غم انگیز است وقتی که چشمه ای سرد و زلال در برابرت می جوشد
و می خواند و می نالد ،
تو تشنه ی آتش باشی و نه آب...چه غم انگیز است وقتی که چشمه ای سرد و زلال در برابرت می جوشد
و می خواند و می نالد ،
تو تشنه ی آتش باشی و نه آب...
یکرنگ که باشی،
زود چشمشان را میزنی،
خسته میشوند از رنگ تکراریت،
این روزها دوره ی رنگین کمان هاست...
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.
مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.
موعد عروسی فرا رسید.
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود.
همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.
۲۰سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،
مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
همه تعجب کردند.
مرد گفت: من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم.
این اتفاق تاسف بار در محله ی جردن رخ داده
مادر دختر ۷ ساله از خانه بیرون میرود برای خرید بعد از ۱۰ دقیقه دختر درب
خانه ی همسایه را میزند پسری ۲۷ ساله به اسمه مهدی در رو باز میکنه با روی
خوشی با الناز صحبت میکند الناز میگوید :
من تنهام میشه بیایید خانه ی ما زیر غذا رو کم کنید تا مادرم برسه من از گاز
میترسم وگرنه خودم این کار انجام میدادم، مهدی که متعجب شده بود به
خانه ی دختر ۷ ساله(الناز) میرود، وقتی مهدی وارد میشود میبیند گاز روشنه
زیره گاز رو کم میکنه بعد الناز برای مهدی یک لیوان شربت میاره داخل شربت
داروی بیهوشی ریخته بود، مهدی با خوردنه شربت به خوابی عمیق فرو میرود
در همین لحظه الناز داد میزنه دارا بیا یه نفرسره کار رفته همه ی این متن رو
خونده ….
بیمارستان از مجروحین پر شده بود...
حال یکی خیلی بد بود...
رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.
وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.
من آن زمان چادر به سر داشتم.
دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...
مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم...
چادرم در مشتش بود که شهید شد.
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم...
راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس
بعد از اینکه رونالدو درخواست رئیس جمهور اسرائیل رو رد کرد که با هم ملاقات داشته باشن !
کریستیانو رونالدو بمب منفجر کرد !
بعد از اینکه رونالدو درخواست رئیس جمهور اسرائیل رو رد کرد که با هم ملاقات داشته باشن !
کریستیانو رونالدو گفت : اگر من هم مثل بازیکنان دیگه بگم اسرائیل را دوست دارم همه سال من را به عنوان بهترین بازیکن جهان انتخاب میکنن .
ولی من هرگز این حرف را نمیزنم و همیشه از اسرائیل بدم امده !
من طرفدار فلسطین هستم من طرفدار کودکان بی گناهی هستم که به ناحق کشته میشن !
سلام
آقایون و خانم ها این داستان نیست به خدا حقیقته محضه و خواهش میکنم تا آخر بخونید بعد قضاوت کردن با خودتون.
مخاطب من همه مردم دنیا هستن و شخص یا گروه خاصی نیست.
میدونید یک لشکر جنگی در جنگ بین دو کشور چند نفره ؟؟؟ من نمیگم خودتون بگین.
حالا فرض کنید این یک لشکر به یک اتوبوس دانشجوی دختر {دانشجویان رشته پرستاری - دانشگاه علوم پزشکی آبادان} تجاوز کنن !!!
اما این تجاوز به قدری وحشتناک بود که زیر پای دخترهای دانشجویی که به تیر برق یا درخت یا چوبی که بسته شده بودند و کاملا برهنه بودند آب راه افتاده بود {"آب راه افتاده بود"" شدت فاجعه تا این حد بود}
{بدونید که با عاملان این جنایت ، سازمان ملل و هیچ ارگان بین المللی برخورد نکردند}
معذرت میخوام ، اما خانم های عزیز خودتان را جای یکی از اون دختر های دانشجو تصور کنید !!!!
سوال من اینه آیا اصلا میتونید حتی تصور هم کنید؟؟؟
اما آقایون با غیرت ، فکر کنید داخل اون اتوبوس خواهر شما بود !!!
چیکار میکردین؟؟؟
""""سوال من اول از آقایون وخانم های دانشجو وسپس از هر کسی که این مطلبو میخونه هست""
باکسانی که مستقیم یا غیر مستقیم باعث این جنایت شده بودند،چیکار میکردین؟؟؟
---------- --------------------- ----------
آمریکا و غرب کسانی هستند که باعث این جنایت خوف ناک شدند.
اما ما الان داریم به ساز اونا میرقصم!!!
تاکی میخواهیم از خدا و اسلام دوری کنیم؟؟!!؟؟؟
تا کی میخواهیم از ایرن دوری کنیم و به وطن خودمان خیانت کنیم ؟؟؟
بابا اگر این کشور بده خرابه ضعیفه یا هر چیز دیگه بیایید درستش کنیم نه اینکه بدتر باعث نابودی آن و خوشحالی دشمنانش بشیم.
""تاکی میخواهیم خودمان رابه کوری ، کری ، لالی و نفهمی بزنیم ؟؟!!؟؟؟""
آخه تا کی ؟؟؟؟؟
خوابگاه دخترا موقع عوض کردن لباس :
ووووووی مهشیــد جون نیگا نکنیـا عژیـژم ، چشای خوشگلتـو ببند ..
خوابگاه پسرا موقع عوض کردن لباس :
اووووووف سعـــید عجب کونی به هم زدیا! یه بارم پیش ما بخواب !!!
ميدوني قشنگترين حس دنيا چيه ؟ اينکه بدوني همون بلايي که سرت آورده سرش آوردن ...
تصور كنين دخترا برن جبهه جنگ:
كتي؛اون دشمن رو تير بارون كن
نه حيفه خوشكله دلم نمياد بكشمش؛ نميخوام
سارا؛اون پسره رو بمبارون كن
نه شبيه رضا هس نميتونم بكشمش
مهسا تفنگ ها رو پر كن
باشه؛يه لحظه وايسا موهامو ببندم
نيلو خشاب ها رو بيار
أه يه سوسك داره رو خشابا را ميره
شبنم؛اون پسره رو بكش
واي نه نميتونم خون ببينم
سوسن هفتيرا رو پر كن
اه ديدين جي شد ناخنم شكست!!!:))))))))))))))
مگه میشه............
مگه میشه یه زن خوشبخت نباشه وقتی که:
مردش از سر کار میاد بعد با همه خستگیش میگه من امشب میخوام شام درست کنم و بدون اینکه حتی چایی که براش ریخته شده رو بخوره و نفسی تازه کنه بره تو آشپزخونه یک ساعت پای گاز مشغوله درست کردن غذایی بشه که زنش هوس کرده
مگه میشه یه زن خوشحال نباشه وقتی که:
مردش در یخچال رو باز میکنه پرتقالها رو درمیاره میشوره ، بعد دونه دونه با دستهای مهربونش آبش رو میگیره میریزه تو لیوان شیرین میکنه میاره میده زنش و میگه تو بخوری من کیف میکنم.
مگه میشه یه زن سپاسگزار نباشه وقتی که:
هر وقت مردش مرغ و ماهی میخره چون میدونه زنش از شستن و پاک کردن هپلی های اونا چندشش میشه ،خودش میره تو آشپزخونه و فورا با حوصله اونا رو میشوره و بسته بندی میکنه
پازل دل یکی روبهم ریختن هنرنیست،
هروقت باتیکه های شکسته ی دل یه نفر یه پازل جدید براش ساختی،
هنرکردی.
گفت: که چی؟ هی جانباز جانباز ، شهید شهید!
میخواستن نرن! کسی مجبورشون نکرده بود که!
گفتم:چرا اتفاقا! مجبورشون میکرد!
گفت :کی؟!!
گفتم همونی که تو نداری!
گفت: چی؟!
گفتم: غیرت!
گزارش کار آزمایشگاه بیوشیمی
گزارش کار آزمایشگاه ژنتیک
گزارش کار آزمایشگاه ژنتیک
گزارش کار آزمایشگاه شیمی - عمومی 2
گزارش کار آزمایشگاه شیمی عمومی 2
گزارش کار آزمایشگاه بیوشیمی
گزارش کار آزمایشگاه بیوشیمی
گزارش کار آزمایشگاه بیوشیمی
تعداد صفحات : 6