مگه میشه............
مگه میشه یه زن خوشبخت نباشه وقتی که:
مردش از سر کار میاد بعد با همه خستگیش میگه من امشب میخوام شام درست کنم و بدون اینکه حتی چایی که براش ریخته شده رو بخوره و نفسی تازه کنه بره تو آشپزخونه یک ساعت پای گاز مشغوله درست کردن غذایی بشه که زنش هوس کرده
مگه میشه یه زن خوشحال نباشه وقتی که:
مردش در یخچال رو باز میکنه پرتقالها رو درمیاره میشوره ، بعد دونه دونه با دستهای مهربونش آبش رو میگیره میریزه تو لیوان شیرین میکنه میاره میده زنش و میگه تو بخوری من کیف میکنم.
مگه میشه یه زن سپاسگزار نباشه وقتی که:
هر وقت مردش مرغ و ماهی میخره چون میدونه زنش از شستن و پاک کردن هپلی های اونا چندشش میشه ،خودش میره تو آشپزخونه و فورا با حوصله اونا رو میشوره و بسته بندی میکنه
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت