loading...
nam of god
مهدی شیرکوند مقدم بازدید : 85 سه شنبه 28 خرداد 1392 نظرات (0)

مگه میشه............
مگه میشه یه زن خوشبخت نباشه وقتی که:
مردش از سر کار میاد بعد با همه خستگیش میگه من امشب میخوام شام درست کنم و بدون اینکه حتی چایی که براش ریخته شده رو بخوره و نفسی تازه کنه بره تو آشپزخونه یک ساعت پای گاز مشغوله درست کردن غذایی بشه که زنش هوس کرده
مگه میشه یه زن خوشحال نباشه وقتی که:
مردش در یخچال رو باز میکنه پرتقالها رو درمیاره میشوره ، بعد دونه دونه با دستهای مهربونش آبش رو میگیره میریزه تو لیوان شیرین میکنه میاره میده زنش و میگه تو بخوری من کیف میکنم.
مگه میشه یه زن سپاسگزار نباشه وقتی که:
هر وقت مردش مرغ و ماهی میخره چون میدونه زنش از شستن و پاک کردن هپلی های اونا چندشش میشه ،خودش میره تو آشپزخونه و فورا با حوصله اونا رو میشوره و بسته بندی میکنه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 224
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 186
  • باردید دیروز : 49
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 29
  • بازدید هفته : 352
  • بازدید ماه : 750
  • بازدید سال : 3,250
  • بازدید کلی : 43,287